شلمچه
آه که دلم چقدر هوای شلمچه کرده است
انگار پایم از این کفش ها و خیابان ها خسته شده... کمی خاک شلمچه... می خواهم ساده و پابرهنه راه بروم
فضای غبار آلود این شهر دلم را به کنج قفسی فرستاده.. می خواهم پرواز کنم.. دلم آسمان می خواهد.
ای عقل حواست باشد کفش مانع اتصال دل به خاک آسمانی شلمچه نشود.
روی این خاک باید با دل راه رفت.
این پاها تشنه ی زمینی آسمانی اند..
تشنه ی رمل های داغ فکه...
ای ساربان کی بانگ رحیل سر می دهی؟ دیگر تابی نیست.
دلم برای شهدا تنگ شده...
برای سادگی شان...
برای اخلاصشان...
برای چهره های نورانیشان...
برای درکشان...
ای شهدا خوشا به سعادتتان...
شما در میدان جهاد اصغر و اکبر غیورمردانه وارد شدید و سربلند همچون
مولایتان اباعبدالله الحسین(ع) با بدنی غرق به خون به پیشگاه خدا و
مولایتان شتافتید.
ما را نیز یاری کنید تا در میدان نبرد امروز و جهاد با نفس که جهاد اکبر است سربلند بیرون بیاییم.